۱) "اهدافی رو که احتمال شکست در اونها خیلی پایین هست رو انتخاب نکنید!" اصلا روش هوشمندانهای نیست که همیشه تو منطقه امن خودتون بمونین و اهدافی رو انتخاب کنین که احتمال شکست توش خیلی پائینه! چون در این صورت شکست هم بخورین چیزی رو از دست نمیدین. حتما میپرسید که چرا شکست برای زندگیمون مهمه؟ الان میگم، ما تو زندگی به شکست خوردن به شدت احتیاج داریم، شکست مثل وزنهای میمونه که تو باشگاه عضلات ما رو قوی میکنه. اگه قراره ما همش عضلاتمون رو با وزنه های خیلی سبک تمرین بدیم، هیچوقت عضلات قوی و محکم نمیشن! شکست تو زندگی مثل همون وزنه ها میمونه! اگه شکستی تو کار نباشه، اون موقع هیچ وقت کنار اومدن با شکست های زندگی رو یاد نمی گیریم.
۲) "هیچ کس به شکستهای شما اهمیت نمیده!" ممکنه موفق بشین یا شکست بخورین، اما این برای هیچ کس اهمیت نداره. آدم ها شما رو به هیچجاشون حساب نمیکنن! باور بفرمایید که دارم عین حقیقت رو خدمتتون میگم! اونقدری که آدمها به سر دردشون بها میدن به مرگ من و شما بها نمیدن! من در تمام زندگیم هر روز شاهد این قانون بودم.
۳) "فقط چون نمیدونین از کجا باید شروع کنین به این معنی نیست که نباید شروع کنید!" اگه میخوای منتظر روزی بمونی که قراره تمام وجودت آماده شروع کردن کار باشه می تونی حالا حالاها منتظر بمونی. ممکنه فردا به اون نقطه برسی و ممکنه تا نیم قرن دیگه هم صبر کنی! ولی من یکی حاضر نیستم همچین ریسکی بکنم. ترجیح میدن با شصت تا هفتاد درصد آمادگی کار رو استارت بزنم تا اینکه بخوام بیست سال صبر کنم به این امید که قراره روزگار یه روزی به من رو کنه و بخواد بهم حال بده!
۴) "ظرفیتتون رو در مقابل شرایط مبهم بالا ببرین" قبلا صدبار در این مورد توضیح دادم، دیگه حوصله توضیح مجدد ندارم، اصلا هم برام مهم نیست که قراره چی در موردم فکر کنید، همینی که هست!
۵) "شکست واقعی تنها زمانی رخ میده که هیچ کاری نکنین!" یادتون باشه که شما نیاز ندارین تو کارهایی که انجام میدین همیشه عالی باشین، شما فقط نیاز دارین آدمی باشین که تصمیم میگیره کارهایی که دوست داره رو انجام بده و این دقیقا تبدیل میشه به مهمترین تفاوت شما با آدمهای ترسووووووووو.... اون وقته که میتونین از انجام کارهایی که آدم های دیگه واسه اجتناب از اونا هزارتا بهونه میتراشن، لذت ببرین.